زمانی که من تنها بودم و....

 دلم گرفته.هرچقدر می خواهم خود را وشاید روحم را به تو نزدیک نکنم تا اثری نامطلوب بر روی تو نگذارد باز نمی توانم. ویا شاید نمی خواهم از نزدیکی روحم با تو جلوگیری کنم.می دانم که با خواندن همین چند جمله خواهی گفت این بچه چش شده باز زده به سرش.ولی نه درست گقته بودی دارم کمی از سایزم بیشتر فکر می کنم.انسان در زندگی همشه نیاز به یک تلنگر دارد شاید حکمت این عقب افتادن زمان عزیمتم این بود که --علاوه بر علاف شدن-- باز تجرباتی کسب نمایم هرچند شاید تلخ ولی خوب باز هم خدا را شکرمی کنم.حتما خیریتی در این کارها بوده.
بعد از مدتها توانستم خود را خالی کنم.آنگونه که تو بعد از دعوای معروفمان در علوم پایه وشاید بعد از صحبت تو با مهدی وخبردارشدنت از بعضی مسائل که خیلی برات سنگین بود.هرچند که دوست داشتم با تو حرف بزنم (چون آنرکانن هم به اینگونه خالی شدیم)ولی خوب شاید اینبار تنهایی بیشتر لازم بود تا با تو بودن (البته این یه کمی دروغ بود)تا بتوانم به تمامی جهات خودم را در آزمون زندگی قرار دهم.اما اقرار می کنم که در این زمان نیز باز به فکر حرفهای تو وشاید خودت بودم.در هر صورت من دیگه خوبم وخواهش می کنم در موردش هم ازم سوال نکن.در هر صورت هر چی بود تمام شدش.البته هنوز در یک دوراهی هستم.اینها را برای این می نویسم که اینبار نگویی که باز تورا از بعضی چیزها مطلع نکرده ام.
خوب یه چند تا خبر هم برات بگم.
1-دیروز برای لیلا خواستگار اومد از تهران گفتم بهت تو چت پیداش کرده.به هم میان.البته ترکه.
2-کف دست من رو خوندن می گن:
عمرم زیاده(تقریبا 3-72 سال)شانس تو زندگیم ندارم.در زندگیم به موقعیت اجتماعی بالایی می رسم البته با عقل خودم ودرایتم (جدی نگیر یه چیزی گفتن)والبته وصد البته که این موفقیتها رو به کمک همسرم بدست می آورم.(که نمی دونم کدوم بدبختیه که می خواد منو تحمل کنه)
حال من هم خوب خوب خوبه(البته برای اینکه نگی دروغ می گم بد نیستم.بهتر می شم.)در مورد سوالت که گفته بودی چه جوری آدرسا رو کامپیوترت پاک کنی به ترتیب انجام بده:

startà settingà control panelà internet optionà generalà historyà clicking into clear history

امیدورام که که هر چه زودتر برم سربازی .تنهایی بدون دغدغه خیلی حال میده.ایشالله که زودتر برم ببا مردیم.راستی یه فال هم به حافظ زدم مطلعش این بود:
                     گوهر مخزن اسرارهمانست که بود                حقه مهر بدانمهر ونشانست که بود

نظرات 1 + ارسال نظر
hassan جمعه 9 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:04 ب.ظ http://hassan.blogsky.com/

ziba bood movafagh bashi

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد