سبزی چشم توـ
ـ دریای خیال.
پلک بگشا که به چشمان تو دریابم باز،
مزرع سبز تمنایم را.
ای تو چشمانت سبز
در من این سبزی هذیان از توست.
سبزی چشم تو تخدیرم کرد.
حاصل مزرعه ء سوخته برگم از توست.
سیل سیال نگاه سبزت،
همه بنیان وجودم را ویرانه کنان می کاود.
من به چشمان خیال انگیزت معتادم،
و در این راه تباه،
عاقبت هستی خود را دادم.
(حمید مصدق)
در پناه خدا موفق باشید
تو درستون کارتون تجارتتون زبان و......
دست خدا به همراتون
امید وارم
روزگار به کامتون باشه همیشه
این آقاهه این بالا چه حیوونکی !!!!! اونی که اون بالا چنماتمه زده !!:(
سلام دوست خوبم وبلاگت جالبه به من هم سر بزن خوشحال میشم
سلام. راستش من اولین باره که میام اینجا. یکم دلم گرفت. هم از آهنگ قشنگتون و هم اون آقاه که اون بالا نشسته!!!...
سلام چراااااااااااااااااا
به ولوله سرای من سر نزی ها یادتباشه:))
سلام والا سر در نیوردم می خواین برید؟؟؟؟؟؟؟:((
من از این سایت خوشم امده است